به خدمات 24 ساعته کلینیک یاسمن اعتماد کنید!

مشاوره رایگان

مشاوره رایگان

کاربران گرامی سوالات خود را در این بخش وارد نموده و مشاوران ما سوال شما را در همین بخش پاسخ خواهند داد.






    فرم درخواست مشاوره

    پرسش های برخی کاربران و پاسخ روانشناسان ما

    کارشناسان و روانشناسان ما آمادگی پاسخگویی به سوالات شما عزیزان را داشته و در این بخش با حفظ حریم شخصی برخی از سوالات و پاسخ کارشناسان ما برای شما آورده شده است.
    با سلام دانش اموز سال اخر رشته ریاضی هستم به پسری دل بسته ام که می دانم دوستم دار خانواده های ما از احساس ما به یکدیگر با خبرند از ابتدای تحصیلمان تصمیم گرفتیم با هم رابطه نداشته باشیم تا وابستگی مان به یکدیگر مانع پیشرفتمان نشود اما الان حواسم جمع نیست و همه فکر و ذهنم را به ان پسر داده ام نم دانم چطور درس هایم را بخوانم احساس میکنم افسرده شدم شما بگویید چیکار کنم و باید در کنکور امسال قبول شوم همه به خصوص والدینم ار من انتظار دارند امسال در دانگاه قبول شوم اما مشکل ایتنجاست که موقع درس خواندن حواسم جمع نیست و تمرکز ندارم همیشه دوست دارم به او فکر کنم و عادت به تنبلی کرده ام او ظاهر زیبایی دارد اما من زیبا نیستم وظیفه شناس مسولیت پذیر و نخبه است به نظرم از من سر تر است از اینده میترسم دوست دارم در اینذده همسرم به وجودم افتخار کند امعا فکر مکنم زشتی ام مانعی سر راهم باشد خیلی نگرانم می خواهم او باورم کند و به من انگیزه دهد
    پاسخ روان شناس: دختر عزیزم اغلب خانواده ها تلاش میکنند زمینه های مناسبی برای رشد استعاداد فرزندشان فراهم کنند والدین دوست دارند فرزندشان از تحصیل خود بهره کافی ببرد و مثل دانه ای که در مسیر ثمره ادن طبق زمان بندی مشخصی رشد میکنند، فرزندان نیز هدف های خود را دنبال کنند تا حدالمقدور به لحاظ روحی و جسمی زندگی شاد و سالمی داشته باشن چرا که وقتی انسان هدفمنذد زندگی کند شاد راضی و پر انگیزه است و در انذد نیز مشکلات کمتر یخواهد داشت اگر نکاه مثبتی داشته باشیم وقتی میبینیم خانواده ای مانند شما هدفی برای فرزندشان تعیین میکنند و ا او انتظار دارند در کنکور رتبه قابل توجهی کسب کند در درجه نخست متوجه میشویم شما تا ابن لحظه تلاشگر بوده اید و با موفقیت های که کسب کردید به ان ها نشان دادین که باهوش و با قابلیت هستید. حالا ان ها هم بر اساس توانایی تان و براوردی که از ابتدا نحصیل تا کنون از شما اشتند انتار دارند در کنکور رتبهر خوبی بیاورید. البته نکته بسیارذ مهمی در اینحا مطرح است و ان اینذ است که لزوما دانش اموزانی که در دوران مدرسه شاگرد اول یا ممتاز وده اند در کنکور نتایج درخشانی کسب نمیکنند بهتر است خانواده ها نیز با درنظر گرفتن این که کنکور بع تونایی هایی چون میزان سرعت ودقت و غیره بستگی دارد نگاه واقع بینانه تری به این ازمون داشته باشند و ب صرف موفقیت های تحصیلی فرزندشان د رمدرس انتظار کسب رتبه های برتر در منکور را از ان ها نداشته باشند چرا که این انتظار استرس و اضطرای بالایی را ب دانش اموز وارد میکند اما شما غیر از مسئله کنکور موضوع دیگری را نیز مطرح کردید یعنی اختلاف سطح با پسر مورد علاقه تان و نوعی نگرانی از اینکه مورد پسن او و یا خانواده اش واقع نشوید قبل از پرداختن این موضوع لام است بگویم از نظر من در این یان شتاب و عجله ای از طرف شما به چشم میخورد که ممکن است بر تحصیل و ایندع تان اثر منفی بگذارد این موضوع با اینده شما مرتبط است بنابراین حتما بای بیش تر تحمل کنید از یک مشاور کمک بخواهید و قبل از تصمیم به ازدواج میبایست سعی کنید اول خودتان و بعد او و شرایط خاوداگی هر د طرف را ب خوبی بشناسید در این میان نکته مهمی به چشم میخورد که تا حدودی نگران کننده است و ان عنوان کردن عبارت"سر بودن" ان پسر نسبتر به شماست.گفتن همینر مسئله نشلان می دهد شما اعتماد به نفس کافی راجع به خود و توانایی هایتان ندارید . از طرف دیگر تا حدودی سطحی نگر هستید قبا از اینکه منظورم را از سطحی نگر بیان کنم لازم است یاداور شوم ازدواج پیوندی است که بین دو طرف متناسب و همخوان باهم برقرار میشود یعنی بهتر است زن وشوهر از نظر اقتصادی،تحصیلی ، فرهنگی ، عقیدتی و غیره با یکدیگر شباهت هایی دشته باشند شما ب وضوع زیبایی اشاره کردید البته که نمیتوان به طور کلی منکر نقش ظاهر در جذب طرف مقابل شد اما زیبایی می تواند گذرا باشد به علاوه شما زیبایی را ازنظر خودتان معنا کردید. ازدواج پایه واساس چیزی است که باید شما و همسرتان را شاد نگه ارد اگر چنین استنباطی راجع به خود و ظاهرتان دارید اصلا چه تضمینی است که ان پسر شمار را قبول کند اگر دلیل عمده ی علاقه مندی شما به ان پسر ظاهر زیبای اوست به رغم این که نکات مثبت دیگری درباره او گفتید باید دید کدام یک از شما راجع به موضوع عشق و ازدواج سطحی نگر و منطق ضعیفی دارید حتما باید راجع به خود و توانایی ها علاقه مندی ها و قابلیت هایتان شناخت بیش تری بیابید و در افکار و نوع نگاهتاان به زندگی تجدی نظر کنید علاوه بر این اعتماد به نفس خود را از راه های ممکن(مراجعه به روانشناس و مشاور) بالا ببرید و به انچه دارید و حتی انچه از شما انتظار میرود افتخار کنید. در نهایت جمع بندی من از این موضوع این است که اگر شما دونفر راجع به اینده خود تصمیمی گرفتهر اید این تصمیم بسیار ناقص است چا که به نظر میرسد با سرعت میخواهید به خانواده هایتان ثابت کنید برای هم ساخته شده اید ، به هرحال بر فرض اینکه شما دونفر به درستی یکدیگر را پیدا کرده اید بازهم در وضعیتی که هنوز نمیدانید در کنکئور چه نتیجه ای کسب میکنید و قرار است چه رشته ای بخوانید و چه شغلی داشته باشید هر اقدامی عجولانه به نظر میرسد. بنابر این اگر واقعا به هم علاقه دارید فرصت بیش تری به یکدیگر بدهید تا تکلیف کنکورتان روشن شود شما هنوز خیلی جوان هستید اجازه دهید گذر زمان کمک کند شناخت واقع بینانه ای از خود،پسر مورد نظر و خانواده او و شرایط ان ها کسب کنید.
    مادری سی و یک ساله هستم و باردار.نخستین فرزندم پنج ماه دیگر سه ساله میشود.کمتر از یک ماه دیگر پسر دومم به دنیا می اید. به دلیل اختلاف سنی کم میان ان ها میترسمورود فرزند دوم به خانه باعث حسادت و کج خلقی فرزند اولم شود لطفا درباره نحوه رفتار و تربیت فرزندم راهنماییم کنید
    پاسخ روانشناس: مادر گرامی قبل ازورود به بحث و پاسخ به سوالتان، به شما تبریک میگویم و بهترین هار ا برایتان ارزو دارم ممکن است کودک نخست با به دنیا امدن نوزاد برای جلب توجه کار های غیر معمول انجام دهد و در گفتار و رفتارش و احساساتش تغییراتی به وجود بیاید ممکن است احساس امنیت خود را از دست بدهد چرا که شرایط زندگی شما با بارداری و به دنیا امدن فرزندتان تغییر میکند. از انجا که اختلاف سنی دو فرزندتان کم است احتمالا این احساس ر او به وجد میای که پدر و مادر و دیگر افراد زندگی اش مانند گذشته به او توجه لازم را نمیکنند و همه نگاه ها به سمت نوزاد است. متوجه میشو بزرگسالان دیگر مثل قبل وقت صرف بازی و رسیدگی به او نمیکنند بلکه انتظار دارد او هم به برادرش بیشتر توجه کند و با او مهربان باشد و وضعیت مادر و برادرش را درک کند ر اینر قبیل موارد پیشنهاد میشود از بعضی کارها اجتناب و برخی دیگر را بیش تر انجام دهید،مثلا رسیدگی به نوزاد را بهانه ای برای عدم اختصاص وقت کافی به فرزند اولتان قرار ندهید. فرزندنتان را با یکدیگر مقایسه نکنید، با به دنیا امدن نوزاد انتظار ها و مسولیت های فرزند اولتان را به طور ناگهانی افزایش ندهید و نقش های جیدی به او تحمیل نکنید. او را از نزدیک شدن به برادرش نهی و تهدید نکنید. به تدریج او در این زمینه احساس مسولیت خواهد کرد.ممکن است این نوع کارهارابه صورت ناخوداگاه انجام دهید و تصور کنید نوزاد بیش تر از برادرش به توجه و مراقبت احتیاج دارد. ممکن است اعمال تبعیض امیز و مقایسه کردن را در ابتدا خود به همرا اطرافیانتان شروع کنید. بهتر است کودکتان را درک کنید. ارتباط خود را با او همچنان ادامه دهید، با او صحبت کنید و اوقاتی را برای بازی کردن های دونفره به کمک اسباب بازی اختصاص دهید. برخی قصه ها و بازی های شما میتواند درباره نوزادی تازه به دنیا امده باشد، مثلا قصه درباره پسری باشد که برادرش به دنیا امدهو همدیگر را دوست دارند و با هم بازی میکنند. از فرصت به وجود امده استفاده کنید و ذرباره شیوه های رفتاری و مهارت های ارتباطی و اجتماعی از طریق بازی اموزش های لازم را به و بدهد و خود نیز الگوی مناسبی باشید. فرزندتان را بغل کنید و بگویید چقدر دوستش دارید و به او افتخار میکنید . به کودک خود اطمینان بدهید دلتان میخواهد با او وقت بگذرانید.
    زنی سی و سه ساله هستم دوسالی است ترس شدیدی نسبت به رانندگی دیگران به خصوص نزدیکانم پیدا کردم احساس میکنم هر لحظه ممکن است تصادف کنند. انقدر دچار ترس شده ام که اصلا دوست ندارم به مسافرت بروم. تا به حال تلقین مثبت هم کارساز نبوده است.اگر راهکاری برای غلبه بر این ترس وجود دارد لطفا مرا راهنمایی کنید
    در اینگونه موارد باید فردی که چنین ترس هایی دارد مورد بررسی دقیق تری از سوی روانشناس و مشاور قرار گیرد. اگر تصادف یا حادثه ای در چندماه گذشته برای شما به وجود نیامده باشد ممکن است به این ترس ها به تعبیر شما درواقع همان علامتی از نگرانی و اضطراب باشد که در یکی از اختلالات اضطرابی به نام اختلال اضطراب فراگیر دیده میشود البته بایستی برای رسیدن به تشخیص قطعی برای مشکل شما با یک روانشناس که در زمینه اختلالات اضطرابی کار میکند مشورت کنید. البته این شکایت شما صرفا یک نشانه یا علامت است که بایستی از سوی متخصص روانشناسی مورد بررسی دقیق تری قرار بگیرد
    زنی بیست و هشت ساله هستم چندماهی است مدام فکر های بدی ماند تصادف،زلزله و سوختگی به ذهنم میرسد. دلیل این همه ترس و اشفتگی را نمیدانم لطفا راهنمایی ام کنید
    با سلام خدمت شما خانم گرامی، افکار مزاحم و ناراحت کننده گه گاه مکن است در شرایطی که ما دچار اضطراب میشویم و یا شرایط پر استرسی را تجربه میکنیم ممکن است برای همه پیش بیاید، اما اگر این افکار به شکل غیرقابل کنترل و مستمر ادامه پیدا کرده وبرای مدت ها (بیش از چندماه) موجب ناراحتی و اختلال درعملکرد عادی ما شوند این مسئله میتواند نشانه ای از وجود اختلال وسواس در شما باشد اگر سابقه ی وسواس در اطرافیان یا خودتان دارید حتما برای درمان ان به یک روانشناس که به درمان وسواس میپردازد مراجعه کنید. از انجایی که وسواس میل به مضمن شدن دارد از به تعویق انداختن درمان با این تصور که صرفا با یکسری تکنیک های شخصی میتوانید این فکر هارا به تعویق بیندازید ، خودداری کنید و در اولین فرصت به یک روانشناس مجرب مراجعه کنید.
    با سلام دختری هفده ساله هستم و شیعه سال گذشته با پسری سنی اشنا شدم علاقه مان به یکدیگر زیاد بود و من بدون درنظر گرفتن مذهبی بودن خانواده ام و شرایط فرهنگی خانواده هایمان از خانه فرار کردم،و ان پسر پس از فرار از خانه من را رها کرد مدتی است که به خانه بازگشته ام.از برادرش شنیدم که ان پسر ازدواج کرده با اینکه یکسال از این ماجرا گذشته است به شدت افسردهام و نمیتوانم فراموشش کنم.درباره رابطه ای که با او داشتم مدام عذاب وجدان دارم.به خاطر موضوع فرارم برادرم با من قهر کرده است. از زندگی خسته ام ضمنا به مشاور دسترسی ندارم لطفا راهنمایم کنید
    همانطور که اشاره کردید ممکن است شما با شکلی از افسردگی روبه رو باشید ( البته بایستی علائم افسردگی در شما برای حداقل چندماه وجود داشته باشد ) . این ماجرای فرار از خانه و رها شدن از طرف ان پسر و بعد عدم پذیرش از سوی خانواده یا قهر برادرتان با شما در سن و سال شما می تواند استرس قابل توجهی را برای شما به همراه داشته باشد به علاوه وقتی افرادی مثل برادرتان یا سایر افراد خانواده با شما قطع رابه و قهر کرده اند احساس گناه اشتباهی که مرکتب شده اید را در ذهن شما بیش تر و جدی تر کرده است. مسئله دیگری که درباره شما بهنظر می رسد موضوع بحران هویت است به ویژه اینکه عنوان کردید بدون در نظر گرفتن مذهبی بودن خانواده و اختلاف مذهب با پسر مورد علاقه تان اقدام به فرار کردید منظور از بحران ان است که احتمالا شما نتوانسته اید به این سوال ها پاسخ روشن و مشخصی بدهید ، ( من کیستم و جایگاه من کجاست؟ ، در چه قالب و فرهنگی زندگی میکنم؟ ) و به خاطر اینکه در رابطه با موجودیت و هویتش به نتیجه نرسیده دچار رنج است این را از این جهت می گویم که به اختلاف مذهب خانواده تان با ان پسر و مشکلاتی که به خاطر این موضوع برایتان به وجود امده است اشاره کردید اما با این وجود وارد این رابطه شدید و این رابطه را ادامه دادید . این اتفاق نشان می دهد که هنوز احساس و هیجان ها در شما قوی تر عمل می کند تا شناخت و باور هایتان. البته این بحران هویت و احساس گم و گیج بودن در این سنین طبیعی است از طرف دیگر خانواده تان به جای اینکه در نظر داشته باشند که شما در دوران نوجوانی هستید و بیش تر با احساسات خود حرکت می کنید سعی کرده اند از دریچه باور ها و ارزش ها با شما برخورد کنند، همین امر به ایجاد این حال سردرگمی در شما دامن زده است.اما فراموش نکنید اگر در این حال بمانید ان وقت اختلال جدی تری در شما شکل میگیرد . پس حالا که این را می دانید بدون ان که در گذشته دائما غوطه ور باشید سعی کنید تمرکزان را در زمان حال بگذارید تا از این دوره به سلامت بگذرید . اگر نتوانستید از عهده ی این کار به راحتی بربیایید با مشاوران ما در تماس باشید . اگر در شهر و محل زندگی شما به دلایل مختلف امکان تماس یا مراجعه به روانشناس را ندارید می توانید با متخصصین ما به شکل تلفنی در ارتباط بوده و کمک های مورد نیاز تان را دریافت نمایید .
    دختری بیست و پنج ساله هستم و مشکل لب شکری دارم همین مسئله باعث شده خاستگار ها و موقعیت های شغلی زیادی را از ست بدهم روحیه ام را کاملا باخته ام و دائما به مرگ و خودکشی فکر میکنم لطفا راهنمایی ام کنید
    در همه فرهنگ ها ، شرایط خوب و مطلوب جسمانی برای زنان و مردان هنگام ازدواج از اهمیت ویژه ای برخورد دار است اما این گونه نیست که این موضوع تنها مبنا و ملاک جدی برای ازدواج تلقی شود به اعتقاد ما در مواردی که نقص جسمی در یکی از طرفین وجود دارد باعث نمی شود طرف دیگر با دیدن نقص عضو در فرد مقابل از همسر گزینی عقب نشینی کند. این گونه نیست که فرد تنها به دلیل اینکه در طرف مقابلش نقصی می بیند از ازدواج با او منصرف شود. می خواهم بگویم ازدواج به یک سری مجموعه توامندی هایی در فرد برمی گردد و افراد منطقا بر اساس این خصوصیات کلی میبایست تصمیم گیری کنند برای مثال افراد به سطح عملکرد اجتماعی یکدیگر و روابطی که با دیگران برقرار می کنند، میزان امیدواری که در طرف مقابلشان به زندگی می بینند و امیدی که به دیگران انتقال می دهند نحوه ی پاسخ گویی به نیاز های اطرافیان یا نحوه درخواست خود از اطرافیانشان برای دریافت کمک یا همراهی عملکرد شغلی و تحصیلی و بسیاری از موارد دیگر دقت می کنند . مجموعه این موارد هنگام تصمیم گیری برای ازدواج اهمیت دارد. بنابر این داشتن اختلال جسمی در فرد به معنای پایان همه چیز برای او نیست، چنان که در بسیاری از موارد می بینیم افرادی با مشکلات جدی همچون نابینایی دست و پنجه نرم می کنند اما همان افراد توانسته اند زندگی و ازدواج های بسیار موفقی را هم داشته باشند. از سوی دیگر باید دقت داشته باشیم ازدواج به معنای تایید ما از سوی فرد مقابل نیست و به شاخصه های فردی و اعتماد به نفس از سوی خود ما هم مربوط می شوند یعنی اگر فرد حتی همه ویژگی های سالم جسمی را داشته باشد اما اعتماد به نفس نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند در امر ازدواج موفق باشد. توصیه من به افرادی همچون شما که نا امیدانه به اینده نگاه می کنید این است که به جای مرگ و فکر کردن به این موضوع به زندگی امید داشته باشید و برتوان مندی های شخصی خود مهارت ها و قابلیت های فردی تان متمرکز اشید برای این کار بیایید فهرستی ازویژگی های مثبت، مهارت ها، سلایق و علاقه مندی های خود تهیه کنید
    فیلدهای نمایش داده شده را انتخاب کنید. دیگران پنهان خواهند شد برای تنظیم مجدد ترتیب، بکشید و رها کنید.
    • عکس
    • شناسه محصول
    • امتیاز
    • قیمت
    • در انبار
    • موجودی
    • افزودن به سبد
    • توضیحات
    • محتوا
    • عرض
    • اندازه
    • تنظیمات بیشتر
    • ویژگی ها
    • Custom attributes
    • زمینه های دلخواه
    برای پنهان کردن نوار مقایسه، بیرون را کلیک کنید
    مقایسه
    مقایسه ×
    Let's Compare! Continue shopping